لعنت به عدو که روح تقوا را کشت/ایمان و کمال و عشق و معنا را کشت
باز آ و بگیر انتقامی سنگین/از آنکه ز راه ظلم زهرا را کشت
شهادت حضرت فاطمه زهرا تسلیت باد
.
.
.
ای روح دو صد مسیح محتاج دمت/زهرایی و خورشید غبار قدمت
کی گفته که تو حرم نداری بانو؟/ای وسعت دل های شکسته، حرمت
شهادت حضرت فاطمه زهرا تسلیت باد
.
.
.
در مجد و شرف یکه و تنها هستی/در فخر تو بس، ام ابیها هستی
مریم که مقدس شده یک عیسی داشت/تو مادر یازده مسیحا هستی
.
.
.
نیازی از سر احساس خواهم/برات کربلا از یاس خواهم
به حق پهلوی بشکسته او/طواف مرقد عباس خواهم
.
.
.
تو هم با کوفه هم دستی مدینه/نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمیزد/اگر دستم نمی بستی مدینه
.
.
.
زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت/دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت
فرموده اند در برکات وجود او/زهرا اگر نبود علی همسری نداشت
محشر بدون مهریه همسر علی/سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت
.
.
.
آهسته می شوید یگانه همسرش را/با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب/پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
.
.
.
مسیحا گر دمش اعجاز سازد/زبان بر ذکر زهرا باز سازد
گره از مشکلات خلق، زهرا/به یک گوشه نگاهی باز سازد
.
.
.
ای لیلة القدر علی آخر چرا گشتی سحر/ای راحت جان علی آخر چرا کردی سفر
هجران تو آتش زده بر قلب زار مرتضی/یا تو بکن ترک سفر یا با خودت من را ببر
.
.
.
ای بی نشانه ای که خدا را نشانه ای/هر سو نشان توست ولی بی نشانه ای
زهرای پاک، ای غم زیبای دلنشین/تو خواندنی ترین غزل عاشقانه ای
.
.
.
ای نور خدا سرشته با آب و گلت/ای مهر علی راز هویدای دلت
این ذکر هزار ساله مهدی توست/ای یاس نبی «بای ذنب قتلت؟»
.
.
.
غم دوران من گردد یتیمی/که هم پیمان من گردد یتیمی
من از قد کمانت حتم دارم/بلای جان من گردد یتیمی
.
.
.
دل غریب من از گردش زمانه گرفت/به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
شبانه بغض گلوگیر من کنار بقیع/سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت
.
.
.
دنبال جنازه ات اگر می نالم/آهسته تر از مرغ سحر می نالم
دیشت سر بالین تو اشکم می ریخت/امشب به غریبی پدر می نالم
.
.
.
در این صحرا چو لاله داغ دارم/به دل سوز غمی جانکاه دارم
مدینه، دیدی از بیداد گردون/ز کف دادم همه دار و ندارم؟
.
.
.
آن شب که ابوتراب با قلب حزین/بسپرد تن ام ابیها به زمین
دانی که چرا خاک ز دستش افشاند/یعنی که تمام هستی ام بود همین!
.
.
.
شب است و ماه، بار خویش بسته/سکوت نه فلک در هم شکسته
کنار قبر زهرا زار و خسته/علی بر خاک ها تنها نشسته
.
.
.
دادم دل شب غسل و نمودم کفنش/در خاک سپردم من دل خون، بدنش
تشییع کنندگان زهرا آن شب/من بودم و زینب و حسین و حسنش
.
.
.
در این غوغای غمگین زمانه/تو را می خواست شب، بی آشیانه
تو خار چشم دنیا بودی ای گل/فدک بود و زمین بود و بهانه
.
.
.
ز کف دادم چراغ لاله ام را/کنم پنهان ز دشمن ناله ام را
نه دست خود کفن کردم شبانه/تن زهرای هجده ساله ام را
.
.
.
مدینه در وطن تنهاترینم/«ولی الله»ام و خانه نشینم
ز سوز داغ زهرای جوان مرگ/شرر خیزد ز آه آتشینم
.
.
.
مدینه از چه این سان بی قراری/تو هم از داغ زهرا سوگواری
مدینه دیده ای جز زینب من/کند یک چار ساله خانه داری
.
.
.
سوزنده تر از داغ تو، داغی نبود/پژمرده تر از تو، گل به باغی نبود
روشنگر دل هایی و اما افسوس/بر گمشده قبر تو، چراغی نبود
.
.
.
دریغ آن زهره زهرا کجا رفت؟/دریغ آن بضعه طاها کجا رفت؟
روم پرسم من از شب زنده داران/که زهرا نیمه شب تنها کجا رفت
ای روح دو صد مسیح محتاج دمت/زهرایی و خورشید غبار قدمت
کی گفته که تو حرم نداری بانو؟/ای وسعت دل های شکسته، حرمت
شهادت حضرت فاطمه زهرا تسلیت باد
.
.
.
در مجد و شرف یکه و تنها هستی/در فخر تو بس، ام ابیها هستی
مریم که مقدس شده یک عیسی داشت/تو مادر یازده مسیحا هستی
.
.
.
نیازی از سر احساس خواهم/برات کربلا از یاس خواهم
به حق پهلوی بشکسته او/طواف مرقد عباس خواهم
.
.
.
تو هم با کوفه هم دستی مدینه/نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمیزد/اگر دستم نمی بستی مدینه
.
.
.
زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت/دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت
فرموده اند در برکات وجود او/زهرا اگر نبود علی همسری نداشت
محشر بدون مهریه همسر علی/سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت
.
.
.
آهسته می شوید یگانه همسرش را/با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب/پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
.
.
.
مسیحا گر دمش اعجاز سازد/زبان بر ذکر زهرا باز سازد
گره از مشکلات خلق، زهرا/به یک گوشه نگاهی باز سازد
.
.
.
ای لیلة القدر علی آخر چرا گشتی سحر/ای راحت جان علی آخر چرا کردی سفر
هجران تو آتش زده بر قلب زار مرتضی/یا تو بکن ترک سفر یا با خودت من را ببر
.
.
.
ای بی نشانه ای که خدا را نشانه ای/هر سو نشان توست ولی بی نشانه ای
زهرای پاک، ای غم زیبای دلنشین/تو خواندنی ترین غزل عاشقانه ای
.
.
.
ای نور خدا سرشته با آب و گلت/ای مهر علی راز هویدای دلت
این ذکر هزار ساله مهدی توست/ای یاس نبی «بای ذنب قتلت؟»
.
.
.
غم دوران من گردد یتیمی/که هم پیمان من گردد یتیمی
من از قد کمانت حتم دارم/بلای جان من گردد یتیمی
.
.
.
دل غریب من از گردش زمانه گرفت/به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
شبانه بغض گلوگیر من کنار بقیع/سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت
.
.
.
دنبال جنازه ات اگر می نالم/آهسته تر از مرغ سحر می نالم
دیشت سر بالین تو اشکم می ریخت/امشب به غریبی پدر می نالم
.
.
.
در این صحرا چو لاله داغ دارم/به دل سوز غمی جانکاه دارم
مدینه، دیدی از بیداد گردون/ز کف دادم همه دار و ندارم؟
.
.
.
آن شب که ابوتراب با قلب حزین/بسپرد تن ام ابیها به زمین
دانی که چرا خاک ز دستش افشاند/یعنی که تمام هستی ام بود همین!
.
.
.
شب است و ماه، بار خویش بسته/سکوت نه فلک در هم شکسته
کنار قبر زهرا زار و خسته/علی بر خاک ها تنها نشسته
.
.
.
دادم دل شب غسل و نمودم کفنش/در خاک سپردم من دل خون، بدنش
تشییع کنندگان زهرا آن شب/من بودم و زینب و حسین و حسنش
.
.
.
در این غوغای غمگین زمانه/تو را می خواست شب، بی آشیانه
تو خار چشم دنیا بودی ای گل/فدک بود و زمین بود و بهانه
.
.
.
ز کف دادم چراغ لاله ام را/کنم پنهان ز دشمن ناله ام را
نه دست خود کفن کردم شبانه/تن زهرای هجده ساله ام را
.
.
.
مدینه در وطن تنهاترینم/«ولی الله»ام و خانه نشینم
ز سوز داغ زهرای جوان مرگ/شرر خیزد ز آه آتشینم
.
.
.
مدینه از چه این سان بی قراری/تو هم از داغ زهرا سوگواری
مدینه دیده ای جز زینب من/کند یک چار ساله خانه داری
.
.
.
سوزنده تر از داغ تو، داغی نبود/پژمرده تر از تو، گل به باغی نبود
روشنگر دل هایی و اما افسوس/بر گمشده قبر تو، چراغی نبود
.
.
.
دریغ آن زهره زهرا کجا رفت؟/دریغ آن بضعه طاها کجا رفت؟
روم پرسم من از شب زنده داران/که زهرا نیمه شب تنها کجا رفت